آموزش فلسفه بسی برتر از به ذهن سپردن دانستنی ها یا انتقال معلومات است
استاد گرانقدر و عزیزم که ۴ ترم از ایشان زندگی درست را یاد گرفتم
در فلسفه همواره دو جنبه می توان دید: یکی نقد و دیگری نظر . کار فیلسوفان گاه جلوه یکی از این دو و گاه نشانی از هم آمیزی آنهاست. از یک دیدگاه در روند تحول تاریخ فلسفه ، نخست پیدایش نظر، نظریه و بینش است؛ و سپس سنجش و نقد و نقادی. این چگونگی تاریخی با گفته کانت نیز سازگاراست که می گوید با آنکه خردمندانه آنست که نخست به سنجش توانایی های خود بپردازیم و آنگاه درراه برپا کردن نظام از اندیشه گام برداریم ؛ ولی واقعیت گویای آن است که خرد، تا نخست به برپایی نظام یا نظامهایی از اندیشه نپردازد، نیاز به اینگونه بررسی و وارسی را درنمی یابد.
چنین است که در دوران باستان کار سقراط - که نخستین جلوه نقد فلسفی است - آنگاه آغاز می شود که دیرگاهی از پیدایش فلسفه های گوناگون گذشته است ودر دوران نو نیز کار کانت تنها پس از پدید آمدن نظامهای گوناگون و گوناگونی اندیشه ها آغاز می گردد. و این چه بسا از آنروست که دست یازیدن به داوری های شتابزده با طبع آدمی بس سازگارتر است تا خودداری از داوری های ناسنجیده. بدین سان، رویارویی با نظام های گوناگون و گوناگونی نظامها و دریافت ناسازگاری بسیاری از آنها با یکدیگر است که برای نخستین بار نیاز به نقد و نقادی را آشکار می کند.
تار و پود هستیم بر باد رفت،اما نرفت